يک چهار ديواري که فقط افراد خاصي ميتوانند به آن راه پيدا کنند و از بيرون اينطور به نظر برسد که احتمالا چه برنامههاي جالب و اتفاقات متفاوتي در انتظار اهل رسانه است. اما واقعيت ماجرا چيز ديگري است، يک روز حضور در سينماي رسانهها مصادف است با پوشش اخبار و دويدنهاي زياد از اين سو به آن سوي سينما، براي تهيه خبر! کاري که براي ۱۰ روز مداوم تکرار ميشود و معمولا خبرنگارهايي که در اين مدت در محل بودهاند، به استراحتي طولاني نياز پيدا ميکنند.
خبرنگاري را جزو شغلهاي سخت ميدانند و خيليها از دور اين حرفه را کاري هيجانانگيزي توصيف ميکنند و حتي دلشان ميخواهد خبرنگار باشند. خبرنگار سينمايي شدن به دليل ديدار با هنرمندان و بازيگرها براي خيليها جذابيت دارد، اما خبرنگار سينمايي شدن و حضور در محفلي مانند جشنواره فيلم فجر سختيهاي خودش را هم دارد. کاري که از بيرون خيلي متفاوت و مهم و حتي بزرگ به نظر ميرسد، براي خبرنگارهاي سينمايي روزهاي سخت و پُر از استرسي را در پي دارد.
جشنواره فيلم فجر بدون شک يکي از مهمترين محفلهاي سينمايي کشور است که عوامل سازنده آثار جديد روزانه در سينماي مخصوص خبرنگاران حضور پيدا مي کنند و خيلي از آدمهايي که پيدا کردنشان طي روزهاي سال کاري محال است را ميتوان در جشنواره گير انداخت و مصاحبه گرفت؛ حتي مطمئن بود که در زمان مناسبي ميشود بازخورد خوبي هم از گفت و گو دريافت کرد. از طرفي همين ديدار با هنرمندان و عوامل مختلف باعث ارتباط گرفتن با هنرمنداني شود که وقتي خبرنگاري را بشناسند، در روزهاي به جز جشنواره فجر هم پاسخگوي سوالات او باشند. همچنين يکي ديگر از اتفاقهاي مثبت جشنواره برگزاري نشستهاي خبري هنرمندان است که خبرنگارها هم ميتوانند مستقيم سوالات خودشان را بپرسند و هم با سختترين افراد در دسترس هم برخورد حضوري داشته باشند. براي مثال همه ما خبرنگارها ميدانيم احتمال پيدا کردن ابراهيم حاتميکيا در جايي به جز فجر و مصاحبه گرفتن از او کاري بسيار دشواري است. اما جشنواره اين امکان را به خبرنگارها ميدهد که در مواردي حتي خيلي کوتاه صحبتهايي را از اين افراد داشته باشند.
بخش سخت ماجرا به پوشش اتفاقات و حوادث جشنوارهها برميگردد، مخصوصا در دوراني که با وجود فضاي مجازي اخبار خيلي زود منتشر ميشوند، رسانهها و خبرنگارهايشان براي اينکه بتوانند خبرها را صحيح و سريع منتشر کنند، راه سختي دارند. گاهي حضور داشتن در سينماي رسانهها کفايت نميکند و به نظر ميرسد بايد از خودمان چند نفر را تکثير کنيم و در هر طبقه بگذاريم که از هيچ اتفاقي جا نمانيم. چون گاهي ما در يک طبقه هستيم و ماجرايي در جاي ديگر مجموعه اتفاق ميافتد که معمولا از ماجرا جا ميمانيم.
حالا در نظر بگيريد اينترنت هم همراهي نکند! نه ميتوان خبر فرستاد، نه ميتوان کسب اطلاع کرد و نه حتي از ديگران باخبر شد.
يکي از نکتههايي که براي افراد بيرون از گود خيلي متفاوت و هيجانانگيز به نظر ميرسد، «فيلم ديدن» است. خيليها فکر ميکنند خبرنگاران و ديگر عواملي که در سينماي رسانهها حضور دارند، هر روز فيلمهاي جديد سينماي ايران را با آرامش و وقت کافي ميبينند و لابد ديگر لازم نيست دغدغه فيلم ديدن در سال را داشته باشند و احتمالا اگر فيلمي هم توقيف شود، آنها توفيق ديدنش را در سينما داشتهاند؛ اما اصل ماجرا با اين ديدگاه تفاوت زيادي دارد! درست است که ما خبرنگارها در سينما هستيم و همه فيلمها هم در زمان مقرر اکران ميشوند، اما شانس فيلم ديدن براي خبرنگاري که قرار است در جشنواره کار هم کند، از آن اتفاقهاي سخت است. اگر نشست فيلم قبلي طولاني شده باشد، احتمالا ابتداي فيلم را از دست ميدهيم. اگر مصاحبه پياده نشدهاي داشته باشيم، بايد از خير فيلم ديدن بگذريم، اگر يکي از مسئولان به سينماي رسانهها بيايد، هرکجا باشيم بايد خودمان را به او برسانيم و خلاصه اين طور است که فيلم ديدن تبديل به يکي از کارهاي سخت دنيا ميشود.
علاوه بر اينها از آنجايي که جشنواره فيلم فجر يکي از محلهاي مصاحبه با صاحبان آثار است و براي اينکه مصاحبه خوبي انجام دهيم، انتظار ميرود فيلمها را با دقت ديده باشيم و نکتههاي مختلفي مثل موسيقي، تدوين، طراحي صحنه و لباس، بازيگري، فيلمنامه و کارگرداني آن را در نظر داشته باشيم. حالا در نظر بگيريد که در يک روز سه يا چهار فيلم را بايد با همين شرايط ببينيم و هربار تحليل کنيم و در نشست خبري سوال خوب بپرسيم و با عوامل مصاحبه کنيم.
شب اختتاميه احتمالا يکي از سختترين شبهاي همه خبرنگارهاي سينمايي است. خيليها دوست دارند در شب مراسم اختتاميه به محل برگزاري بروند و فکر ميکنند کنار بازيگرها نشستن و حضور در سالني که آنها روي سِن ميروند و صحبت ميکنند، خيلي مهم است و از اين حيث به خبرنگارها که پاي ثابت برنامه هستند، حسودي ميکنند! اما واقعيت اين است که براي ما حضور در مراسم اختتاميه جشنواره فيلم فجر يکي از شبهاي سخت کاريمان محسوب ميشود، پوشش زنده مراسم، اشتباه نکردن در نوشتن نام افراد و صحبتهايشان، تنظيم صحيح و کامل حرفهاي مسئولان مهمي مانند وزير ارشاد از نمونه استرسهاي اين شب است. از طرفي با اينکه هميشه جايگاه خبرنگارها روي صندليها مشخص شده، اما اينطور نيست که همه به اسمي که روي صندلي خورده باشد، توجه کنند؛ بعضيها روي صندلي خبرنگارها مينشينند و هيچجوره هم صداي اطرافيان را نميشنوند که دوستان اينجا جاي شما نيست!
با همه اين حرفها؛ آيا واقعا باز هم فکر ميکنيد خبرنگار سينمايي بودن در سينماي رسانهها اتفاق هيجانانگيزي است؟